زندگی سبز
از همه چیز
وفا نکردی و کردم ، خطا ندیدی و دیدم رمیدی و نرمیـــــــدم ، بریدی و نبریدم اگر زجور ملامت، شنیدم از تو شنیــدم وگر زکعبه ندامت ، کشیدم از تو کشیدم
بعد از این گردبادم یا در این سحـرا غبارم تا رسم در رهگذارت یا رسی در رهگذارم
گذشتی و نگذشتم ، شکستی و نشکستم بریدی و نبریدم ، گسستـــــــی و نگسستم اگر که خانه بدوشم آگر که باده پرســــتم کجا که با تو نبودم کجا که بی تو نشستم
شکوه دارم شکوه دارم با دل بی غمگســــــارم مردم ای مهتاب بسوزی، همچو شمعی بر مزارم نظرات شما عزیزان:
یادش بخیر ...
این شعر منو یاد پیش دانشگاهی میندازه تقریبا اخرای کتاب و اخرای مدرسه بود که این شعر رو میخوندیم خدایی همه عاشق بودیم همه
|
درباره وبلاگ خسته ام از شب و از شاید باد و شاید این پاییز و باران زمستانش و یا گریه ی پرنده ای در بیشه زار که روزگار رفته و دردهایش را به یاد آورده است غرق در افکارم احساس می کنم که دست های ژوئن پیر خسته قلب ام را از فروپاشی باز می دارد تا به زندگی ادامه دهم آخرین مطالب پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان زندگی سبز و آدرس mehdisafazade.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |